راه حق
قرآن ميفرمايد؛ «اِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدي» (16)
«به يقين هدايت كردن برماست»
تنها راه حق و صحيح راه اسلام و قرآن و ملاكهاي ارزشي است كه در قرآن آمدهاست و بر همين اساس و اعتقاد امت مسلمان ايران با شناختن راه حق به رهبري امام خميني نظام شاهنشاهي را برچيده و پايههاي نظام جمهوري اسلامي را استوار ساختند و با شناخت حق به مترقيترين قانون اساسي رأي مثبت دادند. قانون مترقي نظام جمهوري اسلامي هم به آرائ ملت مسلمان كه با ملاكهاي اسلامي و قرآني متصل به وحي الهي افراد را انتخاب ميكنند احترام ميگذارد و هم براي اطمينان و تأكيد بيشتر و نظارت بر صحّت و اصلاح امور در مقابل انحرافات احتمالي تنفيذ و تأييد رهبر ديني را شرط ميداند.
اين نوع انتخاب و همهپرسي كه برگرفته از انگيزههاي الهي و ديني است و از طرفي مورد تأييد فقيه جامعالشرايط قرار ميگيرد مورد افتخار است.
آري در نظام اسلامي همه لامپها تا وصل به برق نشوند روشنايي در كار نخواهد بود و رأي همه مردم هم تا از طريق وحي و راه خدا نوراني نشود ارزش الهي نخواهد داشت.
اينگونه همهپرسي و رأي اكثريت از نظر مصونيت از اشتباه و انحراف قابل مقايسه با همهپرسيهاي صوري و فرمايشي رايج در دنيا نيست و به اين صورت در حقيقت انتخاب مردم، هم ارزش خدايي دارد و هم مايه افتخار و الگوشدن براي همه جوامع بشري است. (17)
تعيين سرنوشت
به گفتة قرآن تعيين سرنوشت هر انسان، جامعه و امّتي به دست خود اوست. اين يك قانون كلّي و عمومي، سرنوشتساز، حركت آفرين و هشداردهنده است.
«...انَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقومٍ حتّي يُغَيِّروا ما بأَنفسِهِم ...» (18) «به يقين خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نميدهد مگر آنكه آنها خود تغيير دهند.»
اين سنت و قانون الهي كه يكي از پايههاي اساسي جهانبيني و جامعهشناسي در اسلام است، به ما ميگويد؛ كه مقدرات شما قبل از هر چيز و هر كس در دست خود شماست و هر گونه تغيير و دگرگوني در جهت خوشبختي و بدبختي جامعه در درجه اوّل به خودِ آنها بازگشت ميكند.
آنچه اساس و پايه است اين است كه هر ملّتي اگر خود بخواهد ميتواند سربلند، سرافراز، پيروز، پيشرو، مترقي و متمدّن باشد، و يا به عكس خودش تن به ذلّت، زبوني و شكست بدهد.
لذا لطف خداوند، يا مجازات او، بيمقدمه، دامان هيچ ملّتي را نخواهدگرفت، بلكه اين اراده و خواست انسانها و ملّتها، و تغييرات دروني است كه آنها را مستحقّ لطف يا مستوجب عذاب خدا ميسازد.
به تعبير ديگر؛ اين اصل قرآني كه يكي از مهمترين برنامههاي اجتماعي اسلام را بيان ميكند، به ما ميگويد هرگونه تغييرات بروني متّكي به تغييرات دروني ملّتها ميباشد، و هرگونه پيروزي و شكستي از همينجا سرچشمه ميگيرد و قدرتهاي سلطهگر و استعمار كننده و جهانخوار هم تا پايگاهي در درون يك جامعه نداشتهباشند كاري از آنان ساخته نيست.
مهم آن است كه پايگاههاي سلطهگران و استعمار كنندگان و جبّاران را در درون جامعة خود درهم بكوبيم و بر محور اسلام و دين و ارزشهاي معنوي و اخلاقي و انساني دست به دست هم داده متّحد شويم، آنگاه لطف، عنايت و قدرت خداوند هم پشتيبان چنين ملّت و امّتي ميشود تا بتوانند در مقابل توطئههاي دشمن ايستاده و از طرفي راههاي پيشرفت و ترقي و عزّت و پيروزي را بپيمايد.
آري رهبراني هم توانستهاند پيروز و موفق شوند كه ملّت خود را بر اساس اين اصل مهم و قرآني رهبري كنند و جامعه را متحول و دنيا را تحت تأثير حركت خود قرار دهند و الگو شوند براي همه ملّتهاي مسلمان و مستضعفان جهان.
تاريخ اسلام و تاريخ معاصر، بر اين اصل اساسي و جاوداني شواهدي گويا و روشن دارد. (19)
نظرات شما عزیزان: